Tuesday, May 12

Reply


صبح بعد از پست قبلی، سر صبحونه، خانوم پروفسور آمریکایی اومد نشست سر میزم و بعد از کلی بحث سیاسی و اجتماعی، رسیدیم به موضوع مطالعه ش که هیستری بود... ازش پرسیدم سیمپتوم های هیستری چیا هستن؟ بعد از بین همه ی چیزایی که می تونست مثال بزنه و من که حالا دارم می خونم، می بینم، گفت "مثلا کر یا لال شدن سربازهایی که از جنگ برمی گردن و هیچ علت فیزیکی نداره مشکلشون"

بعد بحث به حجاب و فمینیست بودن ایشون و توان جنسی و قدرت رهبری و اینا کشید... بعد من عمیقا و صادقانه تصور کردم اگه دنیا بجای اینکه توپ فوتبال مردها باشه، اسباب بازی زنها بود چی می شد؟... بعد عصر، روزنامه ی روز قبل رو ورق می زدم که اینو دیدم:
http://www.telegraph.co.uk/comment/columnists/jemima-lewis/5299823/If-women-ruled-the-world....html

بعد خب همینجوری گرفتار جمله ی خودم بودم در مورد بازی با اعداد، که فرداش توی کنفرانس، دو تا آقای خیلی شیرین زبون اومدن و در مورد عملکرد مغز در فهم اعداد لکچر دادن...

حالا نه که اینا که شنیدم و خوندم جواب من بودن، اما خب آدم احساس می کنه باید بگه علیک سلام... خوشوقتم از همصحبتی شما... بعد مطمئن باشه که طرف می گه اِنی تایم

2 comments:

FASAANEH said...

به به .. لگوی جدید مبارک باشه

SAM said...

لگوی جدید من؟ فکر کنم بالا رفتن سرعت اینترنت تو مبارکه
:)