Thursday, May 4

موقوف

عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
بکوی عشق منه بی دلیل راه قدم
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
خوشست خلوت اگر یار یار من باشد
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

No comments: