و آهکی شدم،صبور و سخت و بی‌نگاه
،بی‌فروغ
...بی‌نبوغ
گناه توست؟
...که همه تکان‌های هستی‌ت)
(شده پلکی که می‌زنی به تماشام
پ.ن: ادامه اصلی شعر
....
که ایستاده ای ، نگاه را بجای دستها
روانه ی نیاز من در این سقوط کرده ای
Saturday, December 15
B Minus
و آهکی شدم،صبور و سخت و بی‌نگاه
،بی‌فروغ
...بی‌نبوغ
گناه توست؟
...که همه تکان‌های هستی‌ت)
پ.ن: ادامه اصلی شعر
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
7 comments:
چه قشنگگگگگگگگگگگ
پرپر...
گناه كيست؟
من فكر كنم تقصير خودته!!!
راستي منم بايد يه چيزي از پستتو تكرار كنم؟
مربی رانندگی می گه یه دفعه نزن رو ترمز... یواش یواش ترمز کن تا راننده پشت سریت بفهمه چی کار می خوای بکنی
بزنه بهت اون مقصره اما اصلش تقصیر توست
شرمنده من تو رانندگي بيلمزم
هيچ وقت به جلسه دوم نرسيد آموزشش
يه جور ديگه بگو
خب مثال نمی زنم چون نمی دونم تو چه زمینه های دیگه ای هم ایضاً هستید!! :P
وقتی تنها تو در موقعیت انجام عملی باشی که می تونه در بهبود شرایط به نفع دیگری کمک کنه و تو از انجام اون عمل اجتناب کنی، هیچ کس نمی تونه تو رو مقصر بدونه... اما
...
bee foroogh, bee noboogh ...
khoshsam oomad. :)
kheily maaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaahe
Post a Comment