خواب دیده بودم که اضطراب مادر شدن دارم!... خواب دیده بودم جنین فاسدشده چرکآلودی رو از تنم بیرون میکشن... خواب دیدم مدادها و خودکارهام رو از چاهک توالت بیرون میآرم و هیچ کثافتی آغشته نیست نه به دستم و نه به قلمها
خواب ندیده بودم که اینهمه حاضر باشی............ روزی که باید میبوسیدمت... یا پیش گُلها مینشستم و یادت میکردم... با ترانهای که به تلخی نبودنت آهنگ میداد... اما باز هم نادیده گرفتمت و خودم بودم... لاف میزنم که اگه بودی
.......
2 comments:
آدم چيزي رو كه نميفهمه نسبت بهش نامحرمه!
ما فقط از ساندتركش استفاده ميكنيم
چیزی رو که نمی فهمه نسبت بهش نامحرمه؟ نه اینطوری نیست... آدم ممکنه هر چیزی رو نفهمه! بعد کنجکاوی فهمیدین هست... گاهی احساس محرمیت می کنه و کنجکاویش رو دنبال می کنه. ولی گاهی هم احساس نامحرمی می کنه و باز فکر می کنه که کنجکاویش رو دنبال کنه بهتره! درموارد نادری هست که پارسایانه بیخیال کنجکاویش می شه!
درهرحال کار خوبی می کنید... مرسی
Post a Comment