به قدر کافی خوابیدهم (به یمن خستگی بیش از حد)، به قدر کافی خوردهم... و دستشویی موفقیت آمیزی داشتهم
هنوزم همون نی نی قنداقی هستم که اگه توی این سه تا مشکلی نداشته باشم حالم برای بازی کردن خوبه
پ.ن: همه چیز سر جاشه... فقط علیرغم همه چیز، حالم بهتره
3 comments:
مگه ديگه چي از خدا مي خواي؟
man be inaa migam "simple pleasures of life".
raajeh be sevomish read about different stages in psychosexual development of Freud. I won't tell you which one. ;-)
نوسانگر جان من از خدا چیزی نمی خواستم، نمی دونم خدا از من چی می خواد! همه ش منتظرم ببینم چی می ده تا بفهمم چی می خواد
گلپر جون راجع به سومی مشکل اینه که من از صبح که می رم سر کار همه ش نشستم و دارم کیک و بیسکویت می خورم... شب هم غیر از شام نمی رسم چیز دیگه ای بخورم
وگرنه روزهایی که خونه هستم استیجم خیلی بالاتره!
Post a Comment