اینکه به گمانم خواب فرشها صاف نمیشود نشانه است
اینکه کمدها صاف کنار هم نمیایستند
اینکه آردها طعم سابق را ندارند برای پختن حلوا
اینکه هرچه میتکانی خانه را، همیشه همه چیزش غبارآلود است
اینکه خانه تا بینهایت خالی است
اینها نشانههایش هستند وقتی دیگر نمیخواهم صاف چشم بدوزم به نبودنت
1 comment:
با باران می نشینم
هفت سین را به سلامتی سالی دیگر که سکوت تو سر سفره ی سفیدمان دعا می خواند
ساده می چینم
اما
ماهی های کوچک قرمزم را
در آبی چشمانت گم کرده ام
...و چشمان آبی ات را زیر خاک
با باران می نشینم
شاعر می شوم
و هفت سین سوگت را
هزار سرود بهاری می سازم
Post a Comment